کد خبر: 104047 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 01 آبان 1397 - 17:50
اختصاصی اتحاد خبر
نو اصولگرایی، تحلیل ساختار یا نقشه راه

اتحاد خبر-مهراب شاد: با گذشت بیش از یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و پس از عدم موفقیت نسبی اصولگرایان در انتخابات مجلس قبل و از سر گذراندن چالش های سیاسی ساختاری در جبهه اصولگرایی، مثل ساختار جمنا، در روزهاي گذشته مانیفست نواصولگرایی توسط جمعیت پیشرفت و عدالت از طیف نزدیک به محمد باقر قالیباف رو نمایی شد. تغییر یا ...

مهراب شاد


با گذشت بیش از یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و پس از عدم موفقیت نسبی اصولگرایان در انتخابات مجلس قبل و از سر گذراندن چالش های سیاسی ساختاری در جبهه اصولگرایی، مثل ساختار جمنا، در روزهاي گذشته مانیفست نو اصولگرایی توسط جمعیت پیشرفت و عدالت از طیف نزدیک به محمد باقر قالیباف رو نمایی شد. تغییر یا بر اساس این مانیفست اصلاح ساختاری که از مدتها پیش انتظار میرفت در جبهه راست سیاسی کشور رخ نمایی کند و اکنون با طلائیه داری جمعیت پیشرفت و توسعه به عرصه سیاسی کشور وارد شده است. در این مانیفست به سه شاخصه مردم باوری، اسلام ناب و نوگرایی اشاره شده است که سعی شده است گفتمان ها بر حول این سه محور شکل گیرد.

در مانیفیست صراحتا اشاره شده است كه اين جريان را نميتوان جريان سومي سياسي ايران دانست و نو اصولگرايي همان تغيير راهبردي در جريان اصول گرايي است. تعبیری که با بیان محتوم به شکست بودن هر جریان سومی در سپهر سیاسی تکمیل شده است و نشان دهنده ترس از استقلال کامل ایدئولوژیک و دیالکتیک منتشر کنندگان دارد.اساسا اینکه پیش فرض شکست را برای جریان سوم در سیاست ایران قائل شویم, موضوع چالشی ست که نمیتوان با این صراحت بر آن چکش حکم راند و به نظر میرسد اتخاذ این راهبرد از طرف طراحان بیشتر برای تدارک پایه حمایتی از سبد حامیان راست سیاسی کشور و جذب اصولگرایان سنتی به طرح نویی ست که انداخته شده ست و از سوی دیگر بازی روانی ست تا با القای یکی بودن اعتدالیون و اصلاح طلبان از رقیبان پیش روی خود در قالب تشکیلاتی کاسته و ذهنیت مخاطب را به ماهیت واحد این دو جریان سوق دهد...

تجربه پدیدار شدن جریانات اصلاحی در گفتمان های سیاسی در کشورهای دیگر نشان میدهد که هرچند تفاوتها ماهوی نیست ولی شفافیت مواضع به صورتی ست که به راحتی میتوان خطوط راهبردی جریانات سیاسی را تشخیص داد و طراحان این نقشه راه با وجود اذعان به این نکته,اما به نظر میرسد در پیاده سازی عملی و گفتمان عمومی نتوانند به این مرزهای شفافیت و تماییز دست یابند .مسیله ای که شاید خواست واقعی نیز نباشد و تنها شعاری برای ورود به عرصه گفتمان های سیاسی کشور باشد. فارغ از اینکه غفلت از قدرت دیالکتیک جریان در برقراری ارتباط با بدنه جامعه,چقدر این خط میتواند پیش رود ,می بایست منتظر عکس العمل های جناحی به این طرح بود.

در این مانیفست به مواردي همچون روحيه انتقاد پذيري از جریان سنتی در قالب خود انتقادی  اشاره شده است كه ميتوان گفت تغييري ست در مقابل انحصار طلبي كه به یکی از نقاط ضعف جناح راست مبدل شده و این ناشی از تجارب اصولگرایان در نزدیک به دو دهه گذشته ست که در دو شرایط متفاوت در اختیار داشتن قدرت و دور بودن از قدرت اجرایی کشور از خود نشان داده اند و با بازخوردهای منفی در افکار عمومی جامعه مواجه شده اند. اصولا پی بردن و اعتراف به این نقطه ضعف از نکات قوی این گفتمان می باشد که میتواند امیدواری ها رابه مقبولیت عام این طیف بیشتر نماید.

از دیگر موارد قابل توجه كه با آن اشاره شده اینست که اصول‌گرایی نیاز به ساختار تصمیم‌گیری نوین مبتنی بر خرد جمعی دارد،و انتخاب ها می بایست بر اساس مقوله شايسته سالاري باشد و نه انتخاب هاي سنتي ادوار گذشته كه با تصمیم گیری در اتاق هاي در بسته بدون توجه به شايسته سالاري و شاخصه هاي مردي و علمي رقم میخورده است. این مورد نیز از اعترافاتی ست که به نظر می رسد تمامی جریانات و جناح های سیاسی کشور نیاز به اذعان و عبور از ان داشته و پیش قدمی این طیف از نوترین جنبه های این مانیفست می باشد . راهکاری که به اذعان نگارندگان و طرحان می بایست منتظر هزینه های زیاد سیاسی عبور از آن بود.

مواردی چون آزادی‌های اجتماعی در چارچوب مبانی دینی و جوانگرايي که سعی بر برجسته نمایی ان در این مانیفست شده است با دو رویکرد مردمی شدن تصمیمات و راهبرد بالا قرار دادن مثلث اجتماعی سعی بر ملموس کردن ان شده است و البته این مورد را میتوان از نقاط قوت جریان اصولگرایی دانست که علی رغم داشتن مشکل در ارتباط گیری با طیف جوان جامعه، همیشه میدان دهی خوبی به جوانان خود داشته و در این مورد بسیار موفق تر از رقیب سیاسی خود در جناح چپ سیاسی کشور بوده است.

اذعان به در حال وقوع بودن پدیده نواصولگرایی و جبری بودن این پدیده در جریان اصولگرایی بیشتر به پوست اندازی می ماند تا طرح راهبردی جدیدی که طراحان این مانیفست به آن اشاره دارند.هرچند که اعتقاد به ورود پیاده نظام این تفکر به فضای سیاسی در نتیجه گفتگو مباحثه و کنش واکنش ها نشان از فضای ذهنی واقع گرایانه طراحان است اما تجربه ساختار جمنا در انتخابات دوازدهم پاستور نشان میدهد که راه بسیار دشواری در پیش روی رهبران این جریان می باشد.

می بایست منتظر ماند و استراتژی تغییر اساسی در "جریان اصولگرایی" و نه "عبور از اصولگرایی" را دید که به چه میزان به هدف مردم باوری و ترمیم فاصله های شکل گرفته با مردم که در این مانیفست به صراحت از آن یاد شده است، نزدیک خواهد شد. راهبردی که به نظر میرسد با تجربه گیری از روند پل گذاری جریان چپ و عبور از رهبران خود، سعی بر عدم تکرار آن داشته و اصولا تصمیم به بهم زدن مهره های بازی را ندارد. مهرهای که تلاش شده است از مصادیق حقیقی به مفاهیم شیفت داده شود تا هزینه کمتری را در صورت نیاز به کنار گذاردن تفکرات و شخصیت رهبران متوجه جریان نماید.

نکته آخری که در مورد این مانیفست منتشر شده می بایست به آن اشاره نمود ,قطعا مهمترین جلوه راهبردی این طرح می باشد و آن اینکه به صراحت ابراز شده است که "اصولگرایی جزئی از نظام و نه خود نظام می باشد". راهبردی که به نظر می رسد بر خلاف تمامی تلاشهای سنوات گذشته اصولگرایان در پیوست دادن خود با نظام و خرج کردن از کیسه نظام برای اقدامات و سیاست های خود و همچنین سپر قرار دادن نظام ,می باشد و شاید این مورد بتواند آن مرز شفاف و متمیز این جریان با اصولگرایان سنتی قرار گیرد که قطعا پیاده سازی این سیاست مقبولیت بیشتری را در دراز مدت نصیب این جریان خواهد نمود.

در پایان باید گفت که این مانیفست تلاش نموده در حین واحد دانستن ماهیت فکری خود با اصولگرایان سنتی ,چهره ای مقبول تر و قابل ارتباط تر را نشان دهد و این سیاست بیشتر از هر چیز تلاش خود را در جذب اذعان خاکستری جامعه قرار داده است تا بهره برداری از خلاء شدید گفتمان های سیاسی جدید در کشور، پیش قراولی برای این خط باشد.

انتخابات مجلس آینده محک خوبی برای این تفکر در کوتاه مدت بوده و باید منتظر ماند و دید که استقبال چهره های سیاسی اصولگرا به این جریان تا چه اندازه بوده و چه میزان قدرت سیاسی برای آن فراهم خواهد نمود.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/104047