امروز: پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 09 اسفند 1391 - 17:27
داستانی واقعی از زیر پوست جزیره خارگ

از پشت گاری قراضه اش به  زحمت پیدا بود. به میان های خیابان که می آمد، سرکی می کشید و دوباره گاری را به سمت حاشیه منحرف می کرد. گاری را با هزار زجر حرکت می داد. گاهی رهایش می کرد به کنجی و گونی به دوش، دنبال روزی می رفت...

آبی که پای امید کال می ریخت!

وحید بحرینی: از پشت گاری قراضه اش به  زحمت پیدا بود. به میان های خیابان که می آمد، سرکی می کشید و دوباره گاری را به سمت حاشیه منحرف می کرد. گاری را با هزار زجر حرکت می داد. گاهی رهایش می کرد به کنجی و گونی به دوش، دنبال روزی می رفت  .

سیاه چهره نبود اما آفتاب سوخته و سیاه بخت چرا. موهای شلالش روی پیشانی و ابروهایش ریخته بود. کفش هایش اگر زبان داشتند از فرسودگی و بی نایی ناله می کردند. شلوار جینی هم به پا کرده بود که کم از پیراهن و کفش زوار درفته اش نداشت. دستانش را لمس نکردم ولی زمختی و پوست کلفتش که ده ها پارگی داشت قابل لمس بود.

نفرت در نگاهش ندیدم. عصمت داشت دو چشم سیاهش. حسرت را می شد فهمید وقتی نگاه می کرد به بچه هایی که با مادرشان از مدرسه می آمدند. دختر بچه های هم قد او، تازه از مهد فارغ شده بودند  .

سواد نداشت. این را وقتی فهمیدم که سنش را نمی دانست. پای حرفهایش زیاد ننشستم . از دوربین شرم داشت مثل من و دوربینم از او. گاری را دوباره حرکت داد.

به هر زباله ای که میرسید میان پلاستیک ها غرق می شد و هر چه را که یاد گرفته بود و می دانست برایش پول دارد جدا می کرد و توی گاری اش می ریخت. از آدم ها شرم داشت و به حرف های همه پاسخ سکوت و سری به زیر تحفه می داد و درد را قصه می کرد.

بلوچ بود. می گفت با پدرم آمده ام اینجا. قدری بعد فهمیدم ایرانی است و کنار افغان ها کار می کند. فروخته شده بود را نمی دانستم ولی خنده اش مصنوعی تر از گل های پشت ویترین های بوتیک هایی بود که نگاهشان می کرد.

به من گاهی خیره می شد شاید می ترسید که من هم مزاحم باشم. خیره که می شد می توانستم آرزوی خواب آرام را ببینم. تفسیر نمی کنم اما می شد فهمید دلش هوای بابا و مامان دارد . هوای دستی بی درد. هوای ظهری ابری و آرام. هوای لی لی بازی توی کوچه. هوای یک دست لباس نوی عید. کارش توی این فصل بیشتر بود.

خندید! و من مات حرکاتش شده بودم.

توی آت و آشغال های گاری نگاهی انداخت بطری آبی بیرون آورد؛ آرم به سمت خرابه ها رفت و مراقب بود کسی نبیند. چند باری پایش روی سنگ هایی که از باران دیشب خیس بودند، لرزید. پارچه ای را که چهار سنگ بر حاشیه اش نشسته بود کنار زد. بطری آب را پای بوته ای که زیر کهنه پارچه ی هزار بار پا خورده قایم شده بود، خالی کرد. بوته فقط دو گوجه کال کوچک داشت. نمیدانم؛ شاید امیدوار بود به همین دو گوجه ای که از چشم ها پنهانشان کرده. شاید در امید شامی بود که با آنها هر شب توی خوابش می خورد...



 

* ارسالی برای سایت اتحاد جنوب از  وبلاگ جزیره نشین

 



کانال تلگرام اتحادخبر

مرتبط:
» لبخندهای پشت ماسک [بيش از 4 سال قبل]
» داستان/ جنگ [بيش از 3 سال قبل]
» تابش بی خواهش [بيش از 5 سال قبل]
» گل فروش [بيش از 5 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: شهرزاد آبادی حدود 7 ساعت قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 4 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 5 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 5 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 6 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 9 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 10 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...