امروز: پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
جستجو:

اتحادخبر-خان: راستش؛ هر وقت واژه ی "نامه" را در جایی می بینم یا می خوانم.(فرقی نمی کند در مصرعِ "بی نام تو نامه کی کنم باز" حکیمِ گنجه باشد یا نامه هایِ سرگشاده پر از طعنه و پندِ سیاسیون،  یا جوابیه های حرص در آور با ادبیاتِ چاله میدونیِ بعضی فوتبالی ها، حتی نامه هایِ محرمانه که برای بدبخت ها چون شوکران است و برای مسئولان؛ ممدِّحیات و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:دیگ که رفتیدُم اداره تا یه دو روز مرخصی بگیرُم، ایسو که میخاسُم بیام صحرا، دمِ درِ اداره فضلو مرادیه دیدُم تا یه شیشه‌ی اُومعدنینی هم دسشه و هاسی رد ویمو. فضلو مرادی اُوسو که مدرسه میرفتُم، هُمکلاسیم بی و بعضی وَختَل پُی هم درس میخوندیم بحساو ( دَرسا ! ... یکی هم نفهمه، باور میکنه ! ) بُنگِش دادُم و بعدی که یه سلوم علیکی کردیم پُی هم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر- غمچو: میگُم شما نمیفهمین ئی معلُمِ دخترُم سی چه زنِ مانه بلاک کرده !؟ هرچی پیغوم پسغوم بسی میکنه سیش، تیک کَلون نمیخاره دیه !والا هیچ چی هم نبیده ماوین شون که بُگُم ناراعت واویدو یا مثلاً وُ دل گرُفته بو.پرسِ زنک کردُم گفتم تفاقِینی حرف بدی، طعنه کُچه ای، هیچی نگفتیه وَش که وَش برخارده بو !؟ گفت نه عندالله، جون ایمام حسین، اِی غیر از جونُم و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در طنز تلخند - نظر (2)

اتحادخبر-غمچو: شَمسو مالِ بالاسونه اُما یه پنجا شص سالیه که برازجون زن اِسده و برازجونی واویده بِحساو. ایسو پیره وُ همیطحری پُی چوُ ئی هل و اُو هل میره. زنش و بچیلش وَش میگن کاشمسِدین اُما تو کیچه خیابون بُنگِش میدِن شمسو. شمسو مُندو کاغلوم.بِل چنه تو ولاتشون یه قشقیه ای برپا ویمو سرِ یه دختری که شمسو هم خاطرخواش بیده و شمسو هم یه...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:یادُم اُومه. آغا یادُم اُومه. ای کُنجیر شماره‌ی قبلیه نخوندینه، فعلاً ئی قسمته نخونین که چی وش نمیفهمین. برین اول او قسمت قبلیه بخونین و بعدش بیاین سروَختِ شماره‌ی ۳۳ ...مازو که عرض کردُم رفیق دوره‌ی سروازیمه و ایسو پُی فوق لیسانس، آبدارچی یه اداره ای تو بوشهره، زنگ زده بی ری گوشیم و همیطحری هاسی شوخی مخسره میکرد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (1)

اتحادخبر-غمچو:‌یه رفیقی دارُم مالِ دوره ی سروازیمه. اسمش مازیاره ولی بُنگش میدادیم مازو تو زمان سروازی. آغا، یَک آدم اِرنَک و جامگیرکیه که دومی نداره. وُ دیوارِ راس میره بالا سی خوش. مال طرفل دیلمه اما ایسو یه چن سالیه که اومدنه بوشهر و پُی فوق لیسانس، واویده آبدارچی (چقه وش گفتُم مازو درس نخون. چقه وت گفتم مازو درس نخون. لااقلش ئی بی که زورِت نمیا دیه...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو: دیگنه پسین موتورُم خراو واویدی و هرچی هندلش میزدُم، روشن نویمی. همیطحری ری گِل کِشا بردمش تا ورِ اُوساکریم و دادمش تا دُرُسش کنه. گفت فلوت کرده ورت و باید انجینشه بشورُم پُی بنزین، برو دو ساعت دیه بیو سیش. حال و حوصله نداشتُم بِرُم خونه. شما خو غریوه نیسین، پُی زنک جَرُم واویدی سرِ یه موضوعی و حال جر و بحث نداشتُم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو: یه نفری داریم که اسمش زمونه ولی وش میگن کُیزمون. ئی کُیزمون، یَک آدمِ خاشیه که بیو بر سیل. یه کمی کَلو وَلو وُ دَنگل دیوونه میزنه ولی خو در عوض، گَپَلِش خاشِن. خوش ور خوش فکر میکنه که یکی از سردارل هخامنشیه وُ سی همی محض هم یه ریش گُتی نهاده و مینلش هم مث هخامنشیَل کرده و میگرده تو کیچه سی خوش. دیگ پسینی که هوا یه...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو: اُوهَل، هَلِ مجّت که میرُم جاروف میکُنُم، یه نفری هسی به اسم محسینِ فراسنگی که تو او محله وش میگن خالمَحسین. ئی خالمَحسین نه بَهزِ خوتون خیلی آدم دُرُسیه فقط یه عِیوِ کچیکی که داره _ ئی روزل اَلوِته به لطف روزگار و حمایت برادرَل عزیزمون، نِصوِ مردم همی عِیوِه دارن _ عِیوِ کچیکی که داره، ئیه که از سر صُب تا آخَرَل شوُ پُی بساط وافوره وُ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غَمچو:یه آدمی داریم تو همکارلمون که کپی برابر با اصلِ دائی جان ناپلئونه. نمیفهمُم یادتون میا دائی جان ناپلئونه یا نه ! همو که هر اتفاقی می اُفتا و هرچی پیش می اُومه، میگفت کارِ انگلیسَلا ! یَک آدمِ نفهم و بی منطقیه که گوُوَر، سقراطه وَرِش.وش میگیم سهمرون. از بسکی همیشه مینَلِش برانج برانجو تو هم رختنه و مث پیشَلِ سهمرونی وُ سرش دلوُویزن...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (1)

اتحادخبر-غَمچو: یه هُمساده ای داریم که بِچَش تازه دکتراشه گِرُفته و دیندای کار میگرده. دیگ پسین تو کیچه دیدُمش تا یه ماسک کلونِ گُتی هم زده ری پوزش و هاسی میا. از بسکی ماسکش شِوِر بی، اول نشناختُمِش اما نزیک که واوی و گفت آی غمچو سلام، از ری صداش فهمیدُم تا مَحسینه. گفتم بَه، آغای دکتر، حالت چه طحره خالو؟ گفت خدا را شکر، نفسی میا...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:والا اُوُسو ما وش میگفتیم گِزَر. ایسو وش میگن هویج. ما اُوُسو وُ داریزَرد میگفتیم هویج. مث هندونه که اُوُسو وش میگفتیم خیار. وُ خیار هم میگفتیم بالنگ. ئی که الآنه به اسم بالنگ تو بازار میفورشنن و مث پرتقاله، اُوُسو اصلاً پیدا نویمی تو بازار. ایسو خو والا از میوه‌ی استوایی و تایگاهی و توندراهی رخته تو بازار تا مَت و میوه یلِ جنگل آمازون و...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:روز عاشورا، ئی بچه‌ی مال مانی موقِی چاس لج کرد که مو چاسِ نذری میخام. موتوره روشن کردم، نُهادمش پس سرُم و رفتیم تو کیچه پس کیچه یل دیندای چاس نذری. یه هف هش ده گُلی رفتیم تا تموم کردنه. یه دو سه گُلِش هم فقط وُ اینایی که ماشین شاسی بلند و خارجی داشتن، نذری میدادن و وُ ما که موتوری بیدیم، سیل هم نمیکردن...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:بعضی وَختَل آدم وختی خوسیده، تو خُوْ اُنگار که بیدارتر از بیداریه! یه چی واقعینی میوینه مثلاً که تو صدهُزارتا بیداری نمیتره بِوینش. یا مثلاً یه حرفی تو خُوْ میفهمه که ای هُزارسال هم شوروزک کرده بی و نخوسیده بی، نمیتَرِس وش برسه ... _ باشه، میگُم الآنه یا ... نشسّه شی زِکُم کِلَکو و هی میگو بوا، باقی هفته‌ قبلی چه واوی ! _ میخوام بگم ئی...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو: جمعَه پسین حسینِ کَلمُرتضا از ولات زنگ زِه ری گوشیم و بعدِ یه مشتی سلام و احوالپرسی، گفت مِی نومدی ولات ! گفتم نه والا، خیلی گرُفتارُم ئی روزل. از بسکی اَشخال تو خیابونه، وخت نمیکنیم نفس هم بکشیم. گفت ای وختِت آزاد واوی، یه سری بیو ولات، کارِت داریم.گفتُم خیر بو، چه کاریه؟ نویمو تلیفونی بگی؟ گفت نه، بُیَس خوت بیای اینجو تا...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:چن روز پیش سی ما زنگ زدن که بل چنه یه آخوندی اومده، میخوا گپ بزنه و باید همه بیان اینجو تو نمازخونه. روز عید غدیر بی بنظرُم. سوار موتور واویدُم رفتم اونجو تا پاک همکارل هم اونجونِن. احمدو فتحی، نجو موسوی، قاسو قاسمی، کاظو جباری، مُندو غلامی. خلاصه، همه بیدِن. موقِی که میخاسیم بریم داغُل، پُی کیک و ساندیس، یکی یه ماسکی هم دادِنمون و ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غمچو:پرندوش که هاسی وُ نونوایی وامیگشتُم، فلاحی هم تو قِدُم واوی تا یه جومه ی یِلّویی هم واری کرده بَرِش و هاسی میره هل خونه. ئی فلاحی که میگُم، هُمسادِمونه اما آدمِ دُرُسی نی. یه سه چار سالی ویمو تبعیدش کردنه برازگون. او اَوّلَل که اُومِدِی، بختر بی سر و شَکلِش. ایسو سر و شَکلِش هم به قول جک و جوونل، تابلو واویده. خوش مال طرفلِ خراسونه اما می گو ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غَمچو :یَکشنبه ی ئی یکی نه، او یَکشنبه ی قبلیش، سه چارتا تریلی هیژده چرخ اومدن تا هرکموشون یه دَسگای گُتی ریشونه. گفتیم اینا چنن ؟ گفتن اینا دَسگای اَشخال جداکنیه. گفتیم یعنی چِطَحری کار میکنن ؟ گفتن اَشخاللِ میریزن تو تانک شون، اُوسو تانکشون هی زُر میخاره، هی زُر میخاره و بعدش او اَشخاللی که کُچیک و ریزِن، وش میریزن دومن و اَشخالل گُتو هم گیر...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر _ دی سامی :نزیک غروب بی؛ مو و دی‌علی ودی‌عواس از نونوایی وامی‌گشتیم؛ همی ساعتم سکی و مصی اومدن تا رِیت کردنه و میخان صحرا واون؛ دی‌علی گفت: دُختِه پُی مغرو کجا میرین؟ سکی گفت: دِی یه مانتویی دیدیمه خوم و مصی میخیم بریم مث هم بسونیم؛ دی علی گفت: میفهمی بوات بدش میا؛ همیشه میگو پُی اذون مغرو خونه بویین....

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر-غَمچو:دیگ پسین خِلْجوُ اومده بی خونه مون. خِلجو، دختر هُمریشُمه بحساو که شی کرده نورآواد ممسنی و میرَش فیصلو هم پُی یه وانیتی که مال بواشه، کار میکنه. بلیت و انجیر و اَهلوک از ممسنی میاره گرمسیر و خارک رِطَوْ و خرما بار میزنه سی ممسنی. دیگ اومدیدنه برازجون وُ فیصلو بحساو میخواسه زنشه بِیله خونه‌ی خاسیرَش و واگرده بالاسون. ایسو که رسیدنه...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | 46 | 47 | 48 | 49 | 50 | 51 | 52 | 53 | 54 | 55 | 56 | 57 | 58 | 59 | 60 | 61

تازه ترین خبرها

  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • به بچه‌هایتان نودل ندهید!
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/01
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: لیلادانا حدود 3 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 5 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 5 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 5 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 5 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 5 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 6 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 8 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 9 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 11 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...